تهمت زدن چگونه است و از این نوع گناهان - گناهان زبان- چه نتیجه ای می گیریم؟
پاسخ :
تهمت زدن و افترا به دیگران، از غیبت و دروغ پست تر است و عذاب و عقاب آن بیش تر و آبرو ریزى اش فزون تر است. خداوند تبارک و تعالى مى فرماید: (وَ مَنْ یَکْسِبْ خَطِیئَةً أَوْ إِثْماً ثُمَّ یَرْمِ بِهِ بَرِیئاً فَقَدِ احْتَمَلَ بُهْتاناً وَ إِثْماً مُبِیناً);[1]هر کس خطا یا گناهى انجام دهد و آن را به گردن بى گناهى اندازد، دروغى بزرگ و گناهى آشکار به گردن خود گرفته است. رسول خدا(صلى الله علیه وآله) نیز مى فرماید: من بَهت مؤمناً او مؤمنة او قال فیه ما لیس فیه اقامه الله على تلّ من نارحتّى یخرج ممّا قال فیه[2]; هر کس به مرد یا زن مؤمنى بهتان زند، یا درباره ى او چیزى بگوید که در او نباشد، خداوند او را بر تلّى از آتش وا دارد تا از عهده ى گفته ى خود برآید (او را حلال کند). از این نوع گناهان می توان نتیجه گرفت که زبان زیانبارترین جوارح انسان است و بسیارى از رذایل (غیبت و دروغ و بهتان و فحش و شماتت و جدال و مزاح) از او صادر مى شود، لذا از پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله)نقل شده: هل یَکُّب الناس على مناخرهم فى النار الاّ حصائد السنتهم[3]; آیا مردم را جز درو شده هاى زبانشان به رو در آتش مى اندازد؟ زاکر زیان و سود تو اندر زبان بود یک نقطه گر تو فزایى زیان بود امام سجاد(علیه السلام) نیز مى فرماید: انّ لسان ابن آدم یشرف فى کلّ یوم على جوارحه کلّ صباح فیقول کیف اصبحتم؟ فیقولون بخیران ترکتنا و یقولون الله الله فینا و یناشدونه و یقولون انّما نثاب و نعاقب بک[4]; هر روز زبان آدمى بر تمام اعضا رو مى کند و مى گوید: چگونه اید؟ اعضا پاسخ مى دهند: اگر تو ما را رها کنى خوبیم و مى گویند خدا را خدا را درباره ى ما به یاد بیاور; قسم مى دهند و مى گویند ثواب و عقاب ما به سبب توست. هم چنین امام صادق(علیه السلام) مى فرماید: ما من مؤمن الاّ و کلّ عضو من اعضاء الجسد یُکفّر اللسان یقول نشدتک الله ان نعذّب فیک[5]; هیچ روزى نیست که هر عضوى از اعضاى بدن به زبان فروتنى مى کند و گوید تو را به خدا مبادا درباره ى تو ما عذاب شویم. روى این اصل، خموشى و صمت ضدّ تمام آفات زبان است که در گذشته درباره ى آن مفصّل سخن گفتیم (عفّت کلام)[6] و در این جا مجدّد اشاره اى مى کنم. امیرالمؤمنین (علیه السلام)مى فرماید: (الْکَلَامُ فِی وَثَاقِکَ مَا لَمْ تَتَکَلَّمْ به);[7] تا حرف نزده اى سخنت در اختیار تو است ولى در جاى دیگر مى فرماید: (لَا خَیْرَ فِی الصَّمْتِ عَنِ الْحُکْمِ کَمَا لَا خَیْرَ فِی الْقَوْلِ بِالْجَهْلِ);[8]خیرى در خموشى نیست در جایى که حکم لازمى باشد (که باید بیان شود) همان گونه که خیرى در گفتار نیست با نادانى. اگر چه پیش خردمند خاموشى ادب است به وقت مصلحت آن به که در سخن گویى امام رضا(علیه السلام)مى فرماید: من علامات الفقه الحکم و العلم و الصمت انّ الصمت باب من ابواب الحکمة انّ الصمت یکسب المحّبة انه دلیل على کلّ خیر[9]; از نشانه هاى دین، بردبارى و علم و خاموشى است. خاموشى یکى از درهاى حکمت است و جلب محبّت مى کند و راه نماى هر خیرى است.
[1]. سوره ى نساء، آیه ى 11. [2]. جامع السعادات، ج 2، ص 243. [3]. همان، ص 263، و اصول کافى، ج 2، ص 115. [4]. همان. [5]. جامع السعادات، ج 2، ص 263; و اصول کافى، ج 2، ص 115. [6]. ص 132. [7]. نهج البلاغه، محمد عبده، ج 2، ص 227. [8]. همان، ص 244. [9]. جامع السعادات، ج 2، ص 267.