سفارش تبلیغ
صبا ویژن
از فضل دانشت آن است که دانشت را کم انگاری. [امام علی علیه السلام]
 
یکشنبه 87 دی 1 , ساعت 1:0 صبح
پرسش :

قرآن کریم مرتبط با مسائل زمان نزول است و برای آینده و قرن های مختلف و مدرن برنامه ای ندارد؟


پاسخ :

دلیل‌های زیادی را می‌توان آورد که قرآن جاودانه و برای تمام زمان‌ها بوده و مخصوص یک زمان نمی‌باشد:
1ـ خطابات عام قرآن: بسیاری از آیات قرآن خطاب‌هایی دارد که برای تمام مردم و هر مکلفی می‌باشد. مانند «یا ایها الذین آمنوا: ای کسانی که ایمان آورده‌اید»[1] و «یا ایها الناس: ای مردم»[2] و «یا ایها الانسان: ای انسان».[3]
2ـ طرز بیان قصه‌های قرآن: در قرآن داستان‌های فراوانی از پیامبران و امت‌های گذشته ذکر شده، ولی چون هدف قرآن هدایت انسانهاست، این داستان‌ها را به طور کامل و مرتب بیان نکرده و آنچه را برای هدایت مفید بوده، آورده است تا بندگان از آن جریانات پند گیرند. بنابراین نمی‌شود گفت این جریانات برای گذشته بوده و ربطی به آینده ندارد، پندگیری از یک جریان برای همیشه است.
3ـ آیاتی که قرآن را جاودانه معرفی می‌کند: قرآن کتابی جهان شمول است و اختصاصی به زمان، مکان، نژاد، آداب و سنن خاص ندارد؛ زیرا قرآن خود را چنین معرفی می‌نماید: «ان هو الا ذکری للعالمین»[4] قرآن جز یک پند برای عالمیان نیست. «نذیراً للبشر»[5] بیم دهنده تمام انسان‌ها است. لازمة این کلیّت و دوام و نیز نیازمندی همیشگی بشر به آن، این است که هیچ گاه گرد کهنگی بر آن نشیند و همیشه تازه باشد.
4. روایات: از روایات استفاده می‌شود، محتوای قرآن کریم به گونه‌ای تنظیم شده تا همانند سفره‌ای همگان در هر عصری بر سر آن بنشینند، و از نعمت‌های معرفتی آن استفاده برند: 1ـ از امام صادق ـ علیه السلام ـ سؤال شد که چرا قرآن با تکرار و درس و نشر جز تازگی اثر دیگری نمی‌پذیرد؟ حضرت فرمود: تازگی قرآن برای آن است که خدای تبارک و تعالی آن را برای زمان موقّت یا مردم خاص نفرستاده و چون همیشگی و همگانی است، در هر زمان جدید است، و در نزد هر مردمی تا روز قیامت شیرین و پر جذبه است.[6] 2ـ امام باقر ـ علیه السلام ـ همیشگی بودن قرآن را به همواره بودن دو اختر فروزان، خورشید و ماه تشبیه نموده، می‌فرماید: «قرآن همانند خورشید و ماه همیشه در جریان است، و زندگی انسان‌ها را تا پایان دنیا روشن می‌سازد.[7]
3ـ باطن داشتن قرآن کریم: قرآن علاوه بر ظاهر، دارای باطن است. و ظاهر قرآن همان دلالت ظاهری قرآن است که از قرائن، از جمله شأن نزول آیه به دست می‌آید و جنبة خصوصی دارد؛ ولی باطن قرآن با قطع نظر از قرائن موجود، برداشت‌هایی کلی است که از متن قرآن به دست می‌آید، و همه جانبه و جهان شمول است، لذا پیوسته مانند جریان خورشید و ماه در جریان است. اگر چنین نبود قرآن از استفاده دائمی ساقط می‌گردید. لذا همین برداشت‌های کلی و جهان شمول است که تداوم قرآن را برای همیشه تضمین کرده و آن را همواره زنده و جاوید نگاه داشته است.[8] و اگر چنین نبود می‌بایست با از بین رفتن گروهی، آیة مخصوص آنها نیز باطل می‌شد.امام باقر ـ علیه السلام ـ می‌فرماید: «اگر آیه‌ای درمورد قومی نازل شود و آن قوم بمیرد، آیه هم می‌میرد، و برای قرآن چیزی باقی نمی‌ماند، ولی قرآن تا آسمان و زمین باقی است، جریان دارد. پس بنابراین باید از قرآن معنایی به دست آورد که برای عموم افراد تا قیامت باشد. برای روشن شدن مطلب، یک نمونه از قرآن آورده می شود:
بت‌پرستی: اولاً: بت‌پرستی مخصوص زمان پیامبر اکرم (ص) نبوده، زیرا هم اکنون تعداد زیادی از افراد در کشورهایی چون ژاپن، هند و ... بت‌پرست هستند ثانیاً: بت‌پرستی در هر زمانی جلوه‌ای دارد، در آن زمان چوب و سنگ بود، و هم‌اکنون صورت‌های دیگری چون دنیاپرستی، پول‌پرستی، مقام‌پرستی و... دارد.[9]
اما این که قرآن در رابطه با آینده سخنی ندارد، باید گفت: کتاب‌هایی که اعجاز قرآن را بیان کرده‌اند، یک بخش را اختصاص به اعجاز علمی داده‌اند که قرآن مطالبی را بیان کرده که برای آن زمان مشخص نبود، و بعداً با پیشرفت علم معنای آیه خوب روشن شده است، مانند دشواری تنفس با افزایش ارتفاع که امروزه، علم به آن رسیده است.[10] خداوند در آیة 125 سورة انعام می‌فرماید: «... خداوند هر که را خواهد گمراه کند، سینة او را آنچنان تنگ می‌کند که گویا می‌خواهد به آسمان برود.»
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1ـ عبدالله جوادی آملی، تفسیر موضوعی (قرآن در قرآن)، (قم؛ اسراء 1378)، ج 1،‌ص 277 تا 349، بخش جاودانگی قرآن.
2ـ مرتضی مطهری،خاتمیّت، (تهران؛ صدرا، 1364). ص 152 تا 164 و قسمت‌های دیگر.
3ـ محمد هادی معرفت،‌علوم قرآنی، (قم؛ مؤسسة فرهنگی تمهید، 1380)، صص 414 تا 431.
4ـ ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه (دارالکتب الاسلامیه، 1368)، ج 5، ص 435، ج 8، ص 227، ج 10، ص 119، ج 11، ص 183؛ ج 18، ص 389؛ ج 19، ص 17؛ ج 23، ص 266.
[1]. ر.ک: بقره/104، 153، 272 و آل عمران/100، 102 و نساء/ 19،29.
[2]. بقره/ 21 و نساء/1 و یونس/23 و حج/5 و فاطر/5 و حجرات/13 و ...
[3]. ر.ک: انفطار/6 و انشقاق/6.
[4]. انعام/ 90.
[5]. مدثّر/ 36.
[6]. به نقل از: جوادی آملی، عبدالله، تفسیر موضوعی، قرآن در قرآن، قم، انتشارات اسراء، 1378، ج 1، ص 313.
[7]. همان.
[8] - ر. ک: معرفت، محمد هادی، التمهید، قم، جامعة مدرسین حوزة علمیّة، بی‌تا، ج 3، ص 29.
[9] - ر. ک: مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1368، ج 8، ص 260.
[10] - معرفت، محمد هادی، علوم قرآنی، ص 425.


لیست کل یادداشت های این وبلاگ