کسی که سوار آن کشتیها شد، نجات مییابد،؛ و کسی که آن را ترک نمود، غرق میگردد؛ آنکه از آنها پیشی گرفت، از مرز دین خارج شده است؛ و آنکه از آنها عقب ماند، نابود شده است؛ و آنکه دوش به دوششان حرکت کرد و به آنان پیوست، همراهشان خواهد بود.بیتردید، پیروی صحیح از امامان(علیهم السلام) قبل از معرفت و شناخت شیوه زندگی فردی و اجتماعی و سیاسی آنان ممکن نیست. روح پیروی، معرفت و شناخت آنان است.رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم)فرمود:انّ لکلّ شیء دعامه و دعامه هذا الدّین الفقه و لفقیه واحد أشد علی الشّیطان من ألف عابد1؛
هرچیزی زیربنا و اساسی دارد؛ زیربنا و اساس دین اسلام، شناخت است. نقش مقاومت یک فرد دارای شناخت در برابر شیطان (و الگوهای فساد) از نقش هزار عابد بیشتر است.نیز فرمود:من عمل علی غیر علم کان ما یفسد أکثر ممّا یصلح؛2
کسی که بدون شناخت، عمل و حرکت کند، بیشتر از آنکه اصلاح کند، به فساد میکشاند.با کمال تأسف، پیروی بسیاری از شیعیان از امامان، کورکورانه و قشری است. آنان با اینکه حسن نیت دارند، بر اثر عدم شناخت، گاهی به نام پیروی از امامان، درست در مقابل آرمان آنان حرکت میکنند و نمیدانند که نمیدانند؛ در نتیجه، تا ابدالدهر در «جهل مرکب» خواهند ماند. برای آشنایی با آن بزرگواران نباید تنها به گزارش سرگذشت امامان و تاریخ زندگی آنان، بدون «تجزیه و تحلیل» اکتفا کرد؛ بلکه باید با تجزیه و تحلیل صحیح، فرهنگ ناب اسلام را از زوایای زندگی پربار امامان استخراج نمود. آنان معادن حکمت و بینش اسلامی هستند و گنجینههای عالی معرفت بشری میباشند. اگر خواسته باشیم از معدنی استفاده کنیم، باید چهار مرحله را طی کنیم:
1. کشف معدن )شناخت)؛
2. استخراج آن از زیر پوششها؛
3.یدکسازی از مواد کشف شده )فردسازی)؛
4.ترکیب وسایل یدکی (جامعهسازی .(
ما نخست باید شیوه زندگی امامان را بشناسیم، بعد آنرا از مرحله ذهنیت به عینیت برسانیم (فردسازی) و سپس آن گنجهای سعادت را ترکیب کنیم و مجموع آنان را سرمشق زندگی خود قرار دهیم (جامعهسازی).
و چنین چیزی بدون «تجزیه و تحلیل» زندگی امامان میسر نیست. به همین منظور و به آن سبب که در روایات مختلف، پیدایش مأمونان منتظر، مقدمه ظهور امام(علیه السلام) ذکر شده است، از این شماره به معرفی آموزههای اخلاقی ـ رفتاری امامان شیعه(علیهم السلام) به خوانندگان اقدام کردهایم .
بخشهایی از سیره امامان معصوم(علیهم السلام)امام مهدی مهدی علیه السلام
بیشتر سیرهنویسان و وقایعنگاران تنها به نقل حوادث و تاریخ اکتفا کردهاند. و کمتر به تجزیه و تحلیل پرداختهاند و از کنار مسائل بسیار مهم زندگی امامان(علیهم السلام) به سادگی و با اغماض گذشتهاند. تاریخنویسان درباری، تعمد داشتهاند سطحی عبور کنند؛ زیرا تجزیه و تحلیل وقایع پویا و حرکتزای امامان، برای اربابان تاریخنگاران مزدور خطرناک بود. اینان حتی به ذکر امور پست پرداختند و در وصف میگساری فلان سلطان و خان، هر چه توانستند قلم فرسایی کردند، ولی شیوه زندگی امامان را کتمان و سانسور کردند و ظاهری از آن را بازگو نمودند، و این جنایتی غیرقابل بخشش است، که به نظر نگارنده، مظلومیت امامان بدین جهت، بسیار بیشتر از مظلومیت آنان به سبب مسموم و کشته شدن است.
بنابراین، اگر بخواهیم امامان را بشناسیم و به طور صحیح از آنان پیروی کنیم، باید با خط سیر و مشی راستین آنان در ابعاد گوناگون زندگی آشنا شویم و همان را الگوی رفتار خود سازیم.با اینکه شناخت و فهمیدن شیوه زندگی امامان معصوم(علیهم السلام) از ضروریات است، ولی با کمال تأسف بخشهای حساس و سازنده زندگی پربار و درخشان آنان، کمتر مطرح شده است. از اینرو، اطلاعات ما از زوایای زندگی آن بزرگ مردان الهی، بسیار ضعیف و اندک است. بر این اساس، بحث و بررسی در اینباره، نو و جالب به نظر میرسد.از اینرو، شایسته است به عنوان مقدمه، مطالبی مطرح گردد تا با بصیرت بیشتر، این بحث بسیار جالب و پرفایده دنبال شود. لازم میدانم امور زیر را خاطرنشان کنم:
1. لزوم آشنایی با زندگی چهارده معصوم(علیهم السلام):
بر هر شیعه، لازم است آشنایی با زندگی چهارده معصوم را سرلوحه برنامه زندگیاش قرار دهد، زیرا پاکترین و سالمترین و پربارترین زندگیها، زندگی چهارده معصوم است و اگر در تمام جهان و زوایای تاریخ پیشینیان و معاصران، به کند و کاو بپردازیم، زندگیای سالمتر و سازندهتر و بالندهتر از زندگی جذاب و روحبخش چهارده معصوم نخواهیم یافت.
به اعتقاد شیعه، آنکه امام علی(علیه السلام) را گم کند، پیامبر اسلام و مکتب ناب او را نخواهد شناخت. پیامبر را وقتی میتوان شناخت که امام علی(علیه السلام) را بشناسیم، زیرا آن امام، باب شهر علم نبوت است. کسی که میخواهد وارد شهر شود، باید از در وارد شود.امامان(علیهم السلام) اوصیای دوازدهگانه پیامبر اسلام و آیینه تمام نمای سیمای معنوی پیامبر میباشند. مطابق حدیث ثقلین، آنان کنار قرآن، دو یادگار ارزشمند و گرانبهای پیامبر هستند. پس آشنایی با شیوه زندگی و خط سیرشان، آشنایی با روش و مسیر زندگی پیامبر است.وجود مقدس فاطمه زهرا(سلام الله علیها)از این مجموعه نور جدا نیست. او پاره تن پیامبر و مادر امامان است و در همه ابعاد زندگی، با آنان هم سو است.
2.زندگی پوچ و بیهوده:
براساس مبانی شیعه، اگر شیوه زندگی در جهت و راستای شیوه زندگی امامان نباشد، چنین زندگی پوچ و بیهوده است. نه خداوند آنرا قبول دارد و نه باعث نجات و رستگاری خواهد بود. در اینباره به روایات زیر توجه کنید:امام صادق(علیه السلام) فرمود:لادین لمن دان بولایه امام جائر لیس منالله.3
آن که امامت رهبر ستمگر را که از طرف خدا نیست، دین خود قرار دهد، دین ندارد.إنّا لانعدّ الرّجل مؤمنا حتی یکون بجمیع أمرنا متّبعا مریدا.4
ما انسان را مؤمن نمیدانیم، مگر اینکه در همه امور، از ما پیروی کند و ما را مراد خود قرار دهد.نیز آن حضرت، ضمن گفتاری فرمود:من عرفنا کان مؤمنا، و من أنکرنا کان کافرا، و من لم یعرفنا و لم ینکرنا کان ضالّا؛5
آنکه ما را شناخت، مؤمن است و آنکه ما را انکار کرد، کافر است و آنکه ما را نشناخت، ولی ما را انکار نکرد، گمراه میباشد.امام باقر(علیه السلام) فرمود:کلّ من دان الله عزّجل بعباده یجهد فیها نفسه، و لاامام له من الله، فسعیه غیرمقبول، و هو ضالّ متحیر و الله شانیء لاعماله...؛6
هرکه دین داری خداوند متعال به عبادتی کند که خود را برای انجام آن به زحمت اندازد، ولی به امامت امامی که خداوند تعیین نموده، معتقد نباشد، زحمت او در عبادت، قبول نمیشود و گمراه سرگردان است و خداوند با اعمال او مخالف است.نیز فرمود:إنّما یعرف الله عزوجل و یعبده من عرف الله و عرف إمامه منّا أهل البیت، و من لا یعرف الله عزّوجلّ و لا یعرف الإمام منّا أهل البیت فإنّما یعرف و یعبد غیرالله هکذا و الله ضلالا؛7
تنها آن کس خداوند را میشناسد و پرستش میکند که هم خدا را بشناسد و هم امام خاندان ما را بشناسد. کسی که خدا و امام خاندان ما را نشناسد، غیر خدا را شناخته و عبادت کرده، این گونه (مانند عامه مردم) به خدا گمراه است.از اینگونه روایات فهمیده میشود شیعه باید مجموعه فرهنگ و شیوه زندگی امامان را بشناسد و با اعتقادی صحیح و نیتی خالص به دنبال آن حرکت کند. و اگرنه نام او در فهرست شیعیان امام علی و امامان(علیهم السلام) ثبت نخواهد شد، چنانکه امام باقر(علیهم السلام)، ضمن گفتاری به جابر جعفی فرمود…: فو الله ما شیعتنا إلاّ من اتّقی الله و أطاعه؛8
سوگند به خدا شیعه ما نیست مگر کسی که پرهیزکار بوده و از خدا اطاعت کند.امام سجاد فرمود:ألا و إنّ إبغض النّاس الی الله من یقتدی بسنّه امام و لا یقتدی بأعماله؛9
مبغوضترین انسانها در پیشگاه خدا کسی است که امام را مقتدای خود در سنتها قرار دهد (تنها به اعتقاد اکتفا کند) ولی از رفتار و اعمال امام پیروی نکند.باید در عمل و رفتار، شیعه امامان باشیم. مولانا در مثنوی میگوید:
نام فروردین نیارد گل به باغ
شب نگردد روشن از اسم چراغ
اسم گفتنی، رو مسمّی را بجوی
ماه در بالاست نی در آب جوی
هیچ اسمی بی مسمّی دیدهای؟
یا زگاف و لام گل، گل چیدهای؟
تا قیامت عارف ار «می، می» کند
تا ننوشد باده، مستی کی کند؟
3. دو قرن زندگی سیاسی امامان یا گنیجنه فضیلت:
امامان معصوم از سال یازدهم هجری (سال رحلت پیامبر) تا سال 260 هجرت (سال غیبت حضرت مهدی(علیهم السلام)) مجموعاً 250 سال امامت کردند، یعنی زندگی سیاسی را سپری کردند. ما باید به جستوجوی رفتار و زوایای زندگی امامان در این سالها بپردازیم و آنرا بررسی کنیم و نحوه زندگی آنان را بشناسیم.در بررسی شیوه زندگی امامان در 250 سال، گاهی به ظاهر تضادی میبینیم، که در بحثهای آینده روشن میشود هیچگونه تضادی وجود ندارد. به سه نمونه زیر توجه کنید:
الف) بعداز رحلت رسول خدا(صلی اله علیه وآله و سلم)، امام علی(علیهم السلام) را با زور برای بیعت با ابوبکر بردند. او ناگزیر بیعت کرد.همین زور در مورد امام حسین(علیهم السلام) بود، ولی حضرت بیعت نکرد و گفت: شهید میشوم، ولی بیعت نمیکنم! این دو برخورد، از دو امام معصوم، به ظاهر، هماهنگ و همسو نیست.
ب) بعضی از امامان زندگی متوسطی داشتند، ولی بعضی بسیار ساده میزیستند. در یکسو نان و سرکه امام علی را مینگریم، در سوی دیگر غذاهای گوناگون سفره امام رضا(علیهم السلام) را. این دوگانگی را چگونه بپذیریم؟باید گفت: اصل در زندگی، سادهزیستی است؛ ولی بر امامی در وضعی خاص لازم بود دارای چنان لباس و چنین خوراکی باشد.
ج) از یک سو، امام علی در تمام عمر، در راه خدا شمشیر زد، از سوی دیگر امام صادق(علیهم السلام) در تمام عمر، شمشیر را از غلاف بیرون نیاورد.حقیقت این است که چون از اسرار این اعمال، مطلع نیستیم، تصور میکنیم تضاد در شیوه زندگی آنان وجود دارد.برای شناخت صحیح شیوه زندگی امامان، باید به زوایای زندگیشان توجه کرد و آنرا از نظر سبک زندگی، سادهزیستی، غذا، مسکن، معاشرت، اخلاق، همسران، فرزندان و ... تجزیه و تحلیل نمود .
نیز شناخت موضعگیریهای امامان در برابر قیامهای مسلحانه، برخوردهای مختلف آنان با طاغوتهای عصر، همچنین گفتار و فرهنگ مکتب آنان در همه زمینهها، ارزش این فرهنگ، شناخت احادیث ساختگی، اسرائیلیات و تحریفها، منابع مالی و درآمد امامان، مخارج و بذل و بخششهای آنان را دیگر موضوعات شایسته بررسی است.شناخت زندگی دوستان و اطرافیان و معاشرین ائمه(علیهم السلام) و چگونگی تربیت آنان توسط امامان نیز شایسته پژوهش است.
شناخت حالتهای اخلاقی، عرفانی و عبادی امامان و شیوه زندگی اجتماعی، سیاسی و برخوردهای آنان آموزنده است.بعضی از امامان، بذل و بخششهای کلان میکردند، مثلاً به یک شاعر، جایزه کلانی میدادند، ولی بعضی دیگر از دادن یک من جو اضافه بر سهمیه، از بیتالمال حتی به نزدیکترین کسان مثل برادر، دریغ میکردند.باید منابع درآمد اقتصادی امامان روشن شود، تا به دست آید تضادی در میان نیست.مسائل مبهم دیگری هست که هرکدام، بحثانگیز بوده، در بحثهای آینده، تجزیه و تحلیل خواهد شد.
در بررسی زندگی امامان، در جمعبندی و نتیجهگیری، به دست میآید دو گونه اصول در زندگی آنان نیز وجود داشت؛
نخست: اصول مشترک؛
دوم؛ اصول جداگانه، که هرکدام در اوضاع خاص، آنرا انجام میداد، ولی دیگر در وضع دیگر، آن را ترک میکرد. این مقدمه، پایه بحثهای آینده است و ما را آماده میکند دنبال مسائلی را بگیریم و به تجزیه و تحلیل بپردازیم و روشهای صحیح و سازنده زندگی امامان را بشناسیم و از آن بهرهمند گردیم .
چکیده سخن: ما در جستوجو و بررسیهای خود، بر دو اساس پیش میرویم:
اول: اصول مشترک شیوه زندگی امامان؛دوم: اصول جداگانه امامان.
این بررسی برای دستیابی به درسها و گنجینههای مهم فرهنگی و سیاسی از مکتب درخشان و ژرفاندیش امامان بزرگوار شیعه بوده، دستآوردهای سازندهای در اختیار ما میگذارد.از آنجا که از این پس به طرح موضوعی این آموزهها خواهیم پرداخت باشد که بهوسیله سنخیت یافتن با امام خویش در طریق تحقق واقعی مقدمات ظهور خلیفه خدا، گام برداریم.انشاءالله
پینوشتها :
برگرفته از آموزههای اخلاقی ـ رفتاری امامان شیعه(علیهم السلام)، نوشته محمدتقی عبدوس و محمدمهدی اشتهاردی.
1. نهجالفصاحه، ح 890؛ اصول کافی، ج 1، ص 44.
2. المواعظ العددیه، ص 133.
3. بحارالأنوار، ج 72، ص 135.
4.اصول کافی، ج 2، ص 78.
5.همان، ج 1، ص 187.
6.همان، ص 183.
7.همان، ص 256.
8.همان، ج 2، ص 74.
9.تحف العقول، سخنان امام سجاد(علیه السلام).